در حالی که کودکی که اراده قوی دارد و عزم خود را برای انجام کاری به هر وسیله ای که لازم است دارد، ویژگی باورنکردنی است، او به راهنمایی در مورد نحوه کنترل انگیزه های خود و توجه به اطرافیان خود نیاز دارد.

اکثر مردم موافقند که تربیت یک کودک لوس هرگز یک هدف در تربیت فرزند نیست. اما اغلب، تلاش های خیرخواهانه ما منجر به فرزندانی لوس و صاحب حق می شود. چرا؟ زیرا آنچه ما فکر می کنیم برای آنها بهترین است، اغلب اینطور نیست. و فرزندان ما، چه بخواهیم و چه نخواهیم، ​​باید به آنها آموزش داده شود که چگونه نسبت به دیگران مهربان و مراقب باشند. در اینجا با مثال آموزش داده می شود.

دو مورد وجود دارد که اغلب منجر به یک کودک لوس می شود.

یک – کودکی که به طور طبیعی دارای اراده قوی و مصمم است که توسط والدینش مهارت های اجتماعی و عاطفی مناسب که به او کمک می کند دیگران را در نظر بگیرد یا اشتباهات آنها را نادیده بگیرد؛ آموزش نمی بیند.

دو – کودکی که هر چه می خواهد به او داده می شود و هرگز توسط والدین آموزش نمی بیند که چگونه به دیگران توجه کند یا اشتباهات آنها را نادیده بگیرد.

هر دو مورد یک چیز مشترک دارند – این وظیفه والدین است که به فرزند خود آموزش دهند. در حالی که برخی از کودکان گرایش طبیعی به حقارت دارند، هنوز وظیفه ما این است که راه بهتری را به آنها بیاموزیم، حتی اگر همیشه به آن عمل نکنند.

بیشتر کودکان نوپا خودشیفته هستند. اکنون زمان آن است که مرزها را بیاموزند، خود را تنظیم کنند و کارها را انجام دهند، حتی اگر تمایلی به آن نداشته باشند، در حالی که نمی خواهند هیچ یک از آن کارها را انجام دهند. و به همین دلیل، کودکی اغلب ناامیدکننده ترین سن برای همه افراد درگیر است، همراه با سال های نوجوانی.اما بیشترین سوء تفاهم نیز هست. اگر به عقب برگردیم و انتظار داشته باشیم که این سال‌ها چالش‌برانگیز باشند، با دانستن اینکه ممکن است کمی بیشتر به صبر ما نیاز داشته باشند، ممکن است متوجه شویم که از آنها لذت می‌بریم.

“هر کودکی در مقطعی از زندگی خود شورش می کند. میزان شورش آنها اغلب با واکنش ما به آن مشخص می شود.» بیل مک کی

آیا برای برگرداندن یک کودک لوس دیر شده است؟

اگر در دوران جوانی عادات خوب را به فرزندانتان آموزش ندهید، ممکن است برای سال‌های آینده کودکی چالش‌برانگیز در دستان خود داشته باشید.

اما این بدان معنا نیست که اگر قایق را از دست بدهید دیگر امیدی وجود ندارد. هدف این مقاله این است که به شما کمک می‌کند مراقب پرچم‌های قرمز باشید، اما همچنین نکات خوبی را در طول مسیر به شما ارائه می‌کند. هیچ وقت برای تغییر فرزندپروری دیر نیست . زیرا ریشه یک کودک لوس (بیشتر اما نه همیشه) والدینی است که مرزها را رعایت نمی کنند.

بنابراین قبل از اینکه به دنبال راه حل هایی برای تغییر فرزندتان باشید، به درون خود نگاه کنید تا مطمئن شوید که رفتار فرزندتان نتیجه چیزی نیست که باید در تربیت فرزندتان تغییر دهید .

۳ نشانه که فرزند شما لوس شده است

شما یک کودک نوپا دارید

اگر کودک نوپایی دارید، به احتمال زیاد کودکی لوس روی دستان خود دارید. همانطور که در بالا ذکر شد، این طبیعی است. اما سن کودک نوپا برای شروع به آموزش دادن به آنها که نمی توانند هر آنچه را که می خواهند داشته باشند بسیار حیاتی است. شما اغلب می‌توانید با اجازه دادن به استقلال و دادن گزینه‌هایی به آن‌ها از مبارزات قدرت اجتناب کنید – چیزی که در هنگام اعلام اخبار بد منتظر آن باشید.

وقتی به رختخواب می رویم، می خواهی برایت داستانی تعریف کنم یا کتابی بخوانم؟ انتخاب شما!»

اگر شما مانند من واقعاً هوشمندی در دست دارید، این ممکن است فقط چند ساعت کار کند قبل از اینکه آنها به سراغ شما بیایند. در آن صورت، ممکن است مجبور شوید عصبانیت‌ها را کنار بگذارید (روش بیان یک کودک نوپا که ناراحت است). اگر عصبانیت آنها فقط در ناراحتی متوقف شود و چند دقیقه بعد آرام شوند، این طبیعی است. فقط به آنها اجازه دهید بدانند که شما در کنار آنها هستید و متوجه می شوید که آنها احساس ناامیدی می کنند اما تسلیم نشوید.

حواس پرتی نیز راه خوبی برای از بین بردن عصبانیت است، اما مطمئن شوید که هنوز احساسات آنها را تأیید می کنید. اگر عصبانیت آنها به گاز گرفتن، ضربه زدن و عصبانیت غیرقابل کنترل تبدیل شود، ممکن است ابزار دیگری لازم باشد.

آنها فاقد همدلی هستند

هرچه کودک شما برای احساس کردن، شناسایی و دانستن اینکه با عواطف خود چه کند، مجهزتر باشد، احتمال همدردی با دیگران بیشتر خواهد شد. هر کودکی متفاوت است. شخصیت برخی از بچه ها به طور طبیعی همدل نیستند.

بنابراین اگر فرزند شما دارای شخصیتی است که فاقد همدلی است، ممکن است نیاز داشته باشید که زمان بیشتری را نسبت به کودک دیگری که طبیعتاً همدل است برای آموزش او صرف کنید. شما می توانید این کار را با یادآوری احساس آنها در زمانی که شخصی نسبت به آنها نامهربان است انجام دهید.

«دوست داری وقتی برادرت تو را بزند؟ آیا وقتی او این کار را می کند شما را ناراحت می کند؟ چون می‌دانم که نمی‌خواهی برادرت را ناراحت کنی، می‌توانی با ابراز تأسف این مشکل را جبران کنی.».

خانه شما میدان جنگ است

هنگامی که یک کودک نوپا طعم مسیر خود را بچشد، سال ها از آن به نفع خود استفاده خواهد کرد و قبل از اینکه متوجه شوید، خانه شما یک میدان جنگ برای همه است. 

اگر کودکی با اراده قوی در دستان خود دارید، برای هر کاری که می توانند می جنگند زیرا می دانند که در نهایت پیروز خواهند شد. آنها شما را می شکنند و می دانند که هر دکمه کوچکی را فشار دهید تا به راه خود برسند. این لزوماً دستکاری نیست، رفتار آموخته شده است.

متأسفانه، والدین اغلب عامل اصلی این اتفاق هستند، و در برخی مواقع، آنها نمی دانند چگونه متفاوت عمل کنند. آنها از فرزند خود می ترسند و می بینند که تسلیم می شوند تا دچار حمله عصبی نشوند. می دانم چون آنجا بوده ام.

کودک نوپا به اراده من نیازدارد که گاهی به او «نه» گفته شود و یاد بگیرد که چگونه با آن مشکلی نداشته باشد. من می توانم از تمام عبارات شیک در تمام دنیا استفاده کنم، اما در نهایت اگر فرزندم نتواند به طور سالم به “نه” پاسخ دهد، دیگران در زندگی او وجود خواهند داشت که وقتی آنها می گویند: “نه.” این بدان معنا نیست که من در هر فرصتی که ممکن است «نه» پرتاب کنم. این فقط به این معنی است که اگر راه دیگری برای دور زدن “نه” وجود ندارد، باید به او اجازه دهم که احساس کند و در عین حال مرزها را نیز رعایت کند.

“من می بینم که شما عصبانی هستید و این اشکالی ندارد.” سپس منتظر می مانم. “میتونم نگهت دارم؟ وقتی چیزی آنطور که ما می خواهیم پیش نمی رود، خوب بودن سخت است. اما همچنان باید مهربانی را انتخاب کنیم و آن را بپذیریم.» یا «من مشکلی ندارم که شما از من سؤال می کنید، اما با نحوه گفتن شما مشکلی ندارم. دوباره با صدایی مهربان امتحان کنید.»

زمانی که بتوانیم با مهربانی و حوصله به فرزندان خود بیاموزیم که چگونه مهربان باشند و همیشه انتظار نداشته باشیم که همه چیز طبق خواسته خود پیش برود، همچنین باید به همان استاندارد عمل کنیم. اما ما اینطور نیستیم؟ بنابراین چیز کوچکی به نام لطف وجود دارد که می‌توانیم برای بچه‌هایمان در هنگام آشفتگی داشته باشیم، زیرا بدانیم که ما به همان اندازه توانایی داریم.

این مسئولیتی را که ما برای آموزش درست از نادرست به فرزندان خود داریم، نفی نمی کند. اما این به پاسخ ما به نافرمانی آنها کمک می کند، زیرا بدانیم که آنها نیز مانند ما در حال یادگیری و رشد هستند.