هرچه بیشتر در مورد اضطراب کودک خود بدانید، مجهزتر خواهید بود تا به او کمک کنید تا مهارت های مقابله ای مناسب را در هنگام مواجهه با آن لحظات ترس و نگرانی بیاموزد. با درک علائم اضطراب، علت آن، و آموزش مهارت های مقابله ای مفید به فرزندانتان، بهتر می توانید آنها را برای یک دوران کودکی سالم از نظر عاطفی و روانی آماده کنید.

فرزند پروری به معنای خواندن نشانه هایی است که فرزندتان به صورت روزانه به شما نشان می دهد.  زمانی که بتوانیم به جای کنترل یا فشار، تشخیص دهنده و ناظر نیازهای فرزندمان باشیم، او احساس امنیت می کند و سعی می کنند خود را شکوفا کنند.

چگونه و چرا والدین باید به اضطراب فرزندشان اهمیت دهند؟

از دوران نوزادی تا نوجوانی، فرزندان شما طیف وسیعی از بیان بیرونی احساسات درونی را تجربه خواهند کرد. این وظیفه ما به عنوان والدین آنهاست که به آنها کمک کنیم احساسات خود را شناسایی کرده و در میان آنها حرکت کنند. چیزهای زیبا زمانی اتفاق می‌افتد که بتوانیم در کنار فرزندانمان به عنوان مکانی امن و بدون قضاوت قدم برداریم، از جمله کمک به آنها برای رفع اضطراب.

با صبر و درک بهتر می توانیم شرایط آنها را درک کنیم و به جای اینکه از آنها توقع داشته باشیم مطابق میل ما عمل کنند آنها را همان گونه که هستند بپذیریم؛ درک این موضوع حتی به ما به عنوان والدیبن کمک می کند که از اینکه فرزندانمان به ما تکیه می کنند خوشحال باشی و نه اینکه به عنوان والدین فقط با آنها در جدال باشیم.

در فرهنگ امروزی، یکی دیگر از عناصر مهمی که باید در مورد سلامت روان فرزندمان در نظر بگیریم، فناوری است . مطالعات اخیر به کشف تأثیرات منفی فناوری و رسانه‌های اجتماعی بر روی بچه‌ها در زمانی که بیش از حد و تحت نظارت هستند، ادامه می‌دهند.

علل، علائم و نشانه های کودکان مبتلا به اضطراب چیست؟

دوران نوزادی تا نوپا – نگرانی در کودکان ۰-۳ ساله

یک نوزاد گریه می کند زیرا به غذا، خواب، تعویض پوشک و غیره نیاز دارد. اما آیا می دانستید که وقتی از اتاق بیرون می روید، آنها نگران برگشت شما هستند بنابراین، ایمن ترین چیزی که از بویایی و بینایی شان حذف شود برای آنها ترسناک است.

قنداق کردن نوزادان علاوه بر محافظت بدن فرزندان به آنها این حس را القا میکند که هنوز در رحم مادرشان هستند.

به عنوان والدین، وظیفه ما این است که به دنبال نشانه‌هایی بگردیم و بفهمیم چه چیزی کودکمان را آرام می‌کند – تمام تلاش خود را برای رسیدگی به نیازهای او انجام دهیم و تا حد امکان احساس امنیت و خوشحالی در او ایجاد کنیم.

هنگامی که نوزادان به کودکان نوپا تبدیل می شوند، با شروع درک متفاوت چیزها، اضطراب آنها تغییر می کند. آنها متوجه می شوند که صدایشان شنیده می شود.

بسته به کودک، این می تواند زمانی باشد که ترس آنها از ناشناخته ها به عصبانیت تبدیل شود. چیزی که اکثر والدین متوجه نمی شوند این است که کاملا طبیعی است. این سنی است که آنها نمی توانند کاملاً ناامیدی یا نگرانی خود را با کلمات بیان کنند، و پرتاب کردن یکی از واکنش هایی ست که آنها انجام می دهند.

برخی از کارهایی که می توانم برای کمک به کودک نوپا در هنگام احساس اضطراب انجام دهم چیست؟

دوران نوپا سنی است که کودک می تواند به جای رفتارهای نادرست شروع به یادگیری رفتارهای درست کند.

با توضیح دادن چیزها قبل از اینکه اتفاق بیفتند، به خصوص اگر چیزی باشد که ممکن است دوست نداشته باشند، می تواند انتقال را آسان کند و به آنها در درک بهتر موقعیت کمک کند. این باعث ایجاد اضطراب کمتر برای کودک نوپا می شود.

همانطور که اعتماد بین والدین و فرزند همچنان شکل می گیرد، آنها می توانند شروع به درک این موضوع کنند که  پرتاپ اشیا باعث رسیدن آنها به خواسته هایشان نمی شود و آنها باید به قاطعیت شما در این امر پی ببرند.

همچنین زمانی که بتوانید به کودک نوپای خود حق انتخاب بدهید مفید است. فرض کنید می خواهید آنها مقداری آب بنوشند، اما وقتی به آنها دستور می دهید که این کار را انجام دهند معمولاً پاسخ آنها دشوار است.

آیا یک لیوان آب با یخ یا بدون یخ می خواهید؟

این امر آنها را با یک انتخاب باز می گذارد، اما همچنین به این معنی است که آنها باید آنچه را که از آنها خواسته اید انجام دهند.

هر کودکی متفاوت است، بنابراین هیچ راه حلی برای جلوگیری از تشنج یا احساس اضطراب وجود ندارد. نباید به کج خلقی به عنوان چیزی نگاه کرد که باید اصلاح شود. سعی کنید و آن را به عنوان چیزی که بخشی از یادگیری کودک شما برای برقراری ارتباط است، بشناسید. این وظیفه شماست که به آنها نشان دهید چگونه اضطراب آنها را کاهش می دهید.

تمام تلاش خود را بکنید تا نظم و درک را متعادل کنید.

با انجام این کار، به کودک خود در درک بهتر خود در مواقعی که مضطرب می شود، دست برتر را می دهید، زیرا شما به عنوان والدین او ابتدا متوجه خواهید شد که او چه کسی است.

پیش دبستانی و مهدکودک اضطراب درسنین ۳-۵

پیش دبستانی تا مهدکودک، سنی است که کودک شروع به درک این موضوع می کند که چیزهای ترسناک در این دنیا وجود دارد، خواه هیولایی زیر تختش باشد یا حیوان خانگی اش در حال مرگ.

آنها شروع به تشخیص احساسات و عواطف خود می کنند و تا حدودی می توانند آنها را درک کنند، اما کاملاً مهارت ندارند که بدانند با آنها چه کنند.

چگونه می توانم به کودک مهد کودک یا پیش دبستانی خود با اضطراب کمک کنم؟

این زمان برای والدین بسیار مهم است که در کنار هم بیایند و همه چیز را توضیح دهند. شما هرگز نمی توانید بیش از حد به یک کودک پیش دبستانی توضیح دهید.

آنها شما را با سؤالات بمباران می کنند و با شما را در مورد همه چیزهایی که در جهان یاد می گیرند صحبت می کنند. زمان شیرینی است که کودک شروع به برقراری ارتباط با والدین خود می کند. یک دختر بچه شروع می کند که می خواهد مانند مامانش لباس بپوشد یا یک پسر وقتی بزرگ شود می خواهد پدرش شود.

در این زمان، ما باید به آنها اطمینان دهیم که هیچ هیولایی زیر تخت وجود ندارد. ما باید حقیقت را به آنها بگوییم، اما مراقب جزئیات نیز باشیم. و مهمتر از همه، ما باید آنچه را که با چشمان خود می بینند و با گوش می شنوند نظارت کنیم.

محافظت از معصومیت فرزندتان در این سن برای نگرانی ها و ترس هایی که می آیند و در ذهن او جای می گیرند بسیار مهم است. اگر به آنها اجازه دهید فیلم های بالاتر از سطح بلوغ خود را تماشا کنند، مطمئناً کابوس می بینند که به نوبه خود باعث ایجاد اضطراب در کودکان می شود.

یک ابزار مفید برای کودک شما در این محدوده سنی، ژورنال است که  آنها را تشویق می کند تا احساسات خود را از طریق نوشتن یا رنگ آمیزی بیان کنند، قدردانی را تشویق کنند و خلاقیت را برانگیزند.

دبستان – اضطراب در کودکان سنین ۶-۱۱

کودکان معمولا در این سنین ممکن است اضطراب طرد را از طرف دوستان خود تجربه می کنند. اگر به عنوات والدین مهاجرت کرده اید کودک شما نیز حس جدایی و تفاوت را تجربه کنید و این یکی از دلایل اضطراب در او باشیم

او همچنین شروع به درک این موضوع می کند که ما به عنوان والدینش شکست ناپذیر نیستیم و این ترس واقعی وجود داشت که او ممکن است ما را از دست بدهد.

در این سن، با مستقل شدن کودک، والدین بیشتر متوجه بی احترامی می شوند.

هورمون‌هایشان تغییر می‌کند، مغزشان در حال شکل‌گیری است، و در تمام این مدت، آن‌ها می‌پذیرند و می‌فهمند که بالاخره این دنیا چندان بخشنده نیست. حضور در جهان دشوار است که می تواند به راحتی باعث ایجاد افکار مضطرب شود.

در طول سالهای دبستان، متوجه تغییری در اضطراب خواهید شد که گاهی اوقات می تواند به بی احترامی تبدیل شود.

در این زمان بسیار ضروری است که به فرزندتان احترام زیادی نشان دهید، حتی اگر احساس نمی کنید که او به شما احترام می گذارد  آموزش احترام به او بیشتر به نحوه نشان دادن آن بستگی دارد.

سپس، هنگامی که آنها به سن بیست سالگی رسیدند، احساس می کنند که شنیده می شوند، زیرا محیط خانواده شما دارای احترام و درک متقابل برای یکدیگر خواهد بود.

چگونه می توانم به کودک دبستانی ام با اضطراب کمک کنم؟

همانطور که فرزندان شما شروع به درک جهان و تاریکی آن می کنند، بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که فضای امن آنها باشید. آنها را به خاطر موجودات کوچک بی دست و پا و شگفت انگیزی که هستند بپذیرید. و هنگامی که آنها شکست می خورند، نظم و انضباط را رعایت کنید، اما مطمئن شوید که فیض در کل حاکم است.

همچنین می‌توانید مهارت‌های مقابله‌ای مانند تنفس عمیق یا تمرکز ذهن خود را بر روی چیزهای مثبت در هنگام احساس اضطراب به آنها بیاموزید.

شما همچنین می توانید از آنها بخواهید که شروع به ژورنال نویسی کنند. این یک راه شگفت انگیز برای آنها برای بیان احساساتشان است، اما تحت فشار قرار نگیرند تا فوراً در مورد آن صحبت کنند.

ابزار عالی دیگری که می توانید به عنوان والدین از آن استفاده کنید این است که به آنها نشان دهید که با سخت کوشی می توانند بر مشکلات یا احساسات اضطراب خود غلبه کنند. این را می توان با آموزش به آنها نشان داد که دنبال کنند و تسلیم نشوند، و اگر شکست بخورند، اشکالی ندارد.

مهمتر از همه، وظیفه ما به عنوان والدین این است که فرزندانمان را همانگونه که هستند، اشتباهات و همه چیز بپذیریم. اشکالی ندارد که آنها کامل نباشند، نمره بیست  نداشته باشند، یا کاپیتان تیم بسکتبال نباشند. آنچه در رابطه شما با آنها بسیار مهم است و در آزمون زمان مقاومت می کند این است که به سادگی کنار آنها باشید.

فضای بدون قضاوتی باشید که وقتی اوضاع سخت می شود به آنجا می روند. با آنها همذات پنداری کنید، و سعی کنید به یاد بیاورید که در آن سن بودن چگونه است.

نوجوانان و نوجوانان – اضطراب در کودکان ۱۲-۱۹ ساله

این سنی است که ترس های نوجوانی کودک به اضطراب کامل تبدیل می شود. هنگامی که یک بزرگسال دارای اضطراب است، به احتمال زیاد مهارت های مقابله ای خاصی را در طول زندگی خود کسب کرده است.

اما نوجوانان  کاملاً مطمئن نیستند که وقتی فشارهای دوران نوجوانی وارد می‌شود چه کاری انجام دهند.

چیزهایی مانند نمرات یا حضور در یک تیم ورزشی ممکن است چیزی باشد که والدین کودک می خواهند در آنها برتری داشته باشند. اما باید به بهزیستی عاطفی کودک خود بیشتر توجه داشته باشیم.

بچه ها گاهی اوقات به جای یادگیری مرزها ، محدودیت ها و توانایی های خود، به دنبال جلب رضایت والدین هستند.

بنابراین، همراه با فشار شدید همسالان که در مدرسه توسط دوستانشان و همچنین معلمانشان بر آنها وارد می شود، آنها یک عنصر فشاری نیز دارند که توسط شما به عنوان والدین، وارد می شود.

چگونه به نوجوان خود کمک کنیم تا با اضطراب کنار بیاید؟

اولین چیزها: از نوجوان خود انتظار نداشته باشید که در همه چیز بی نقص باشد. اگر می‌خواهید آن‌ها احساس امنیت کنند و همچنین شما را در سفر زندگی‌شان مشارکت دهد، تشویق همیشه باید بر انتظارات برتری داشته باشد.

با انجام این کار، به آنها نشان می دهد که وظیفه آنها این نیست که همه را خوشحال کنند، زیرا شما انتظار ندارید آنها شما را خوشحال کنند.

به آنها بیاموزید که  محدودیت های خود را درک کنند و حد و مرزهای خود را داشته باشند – اما همچنین آنها را تشویق کنید که در برابر شکست متوقف نشوند. همه چیز در مورد تعادل است.

یکی دیگر از چیزهایی که نوجوان یا نوجوان شما هنوز شدیداً از شما نیاز دارد این است که به سادگی بشنود چرا و چگونه به آنها افتخار می کنید  و آنها باید اغلب آن را بشنوند.

حتی اگر فرزندتان ممکن است در پاسخ به کلمات تأیید آمیز شما خشمگین شود باز هم باید از شما بشنود که ارزش چیزی را دارد و این نباید پس از فارغ التحصیلی متوقف شود.

در آخر، کمک و نصیحت خود را ارائه دهید، اما آن را مجبور نکنید.

خلاصه:

والدین اغلب اضطراب را در فرزندان خود نادیده می گیرند، گاهی اوقات به دلیل مشکلات خود در زندگی.

اما رابطه بین والدین و فرزند همیشه شامل سناریوی معلم/دانش آموز در مورد احساسات متزلزل آنها می شود. تأثیر مثبت یا منفی – هر جهتی که پیش رود کاملاً به شما بستگی دارد.

زمانی که بتوانید احساسات فرزندتان و دلیل داشتن آنها را بهتر درک کنید، می توانید بهتر او را برای یک سبک زندگی سالم از نظر روحی و روانی آماده کنید و در عین حال شکاف عاطفی را در خانواده خود پر کنید.