مقالات آموزشی

تربیت کودکانی از نظر ذهنی قوی در جهان ناپایدار ذهنی

قدرت ذهنی به چه معناست؟ این بدان معناست که شما می توانید در مواجهه با شکست یا سختی بالا بروید و اجازه ندهید احساسات منفی شما را از بین ببرد. بیایید در مورد چگونگی اجرای این امر در فرزندپروری و آنچه برای پرورش کودکانی از نظر ذهنی قوی در دنیای چالش برانگیز ذهنی لازم است صحبت کنیم.

تربیت فرزندانی از نظر ذهنی قوی در دنیایی از نظر روانی ناپایدار

همه افراد در مواجهه با مشکلات با قدرت ذهنی دست و پنجه نرم می کنند. و با توجه به نحوه رشد افراد، مبارزات خود را به طور متفاوتی مدیریت می کنند.

بعضی از افراد همه موارد مورد نیاز زندگی خود را دارند اما از نظر ذهنی دچار مشکل هستند.

آمارها می گوید ۱۸ درصد از جمعیت پس از ۱۸ سالگی به نوعی بیماری روانی مبتلا می شوند و این درصد به سرعت در حال افزایش است.

بنابراین، فرزندان شما در کجای معادله قرار می گیرند؟ آیا راهی وجود دارد که آنها را برای سختی های زندگی آماده کند و به آنها کمک کند تا شانس ابتلا به یک بیماری روانی را در مقطعی از زندگی خود شکست دهند؟

سختی های زیادی در این دنیا در جریان است که بچه های ما باید با آن روبرو شوند. به قدری که باعث می شود والدین شروع به سؤال کنند که آیا حضور بچه ها در مدرسه کار درستی می باشد؟ 

اما قبل از انجام این کار، به یاد داشته باشید که پناه دادن بیشتر به فرزندانتان مشکل را حل نمی کند.

در یک سن خاص، کنجکاوی مانعی برای آنهاست. بنابراین، به جای اینکه آنها را از همه چیزهایی که به طور بالقوه می تواند از نظر عاطفی و ذهنی به آنها آسیب برساند، دور نگه دارید، چرا آنها را برای رویارویی با دنیا و همه سردرگمی های آن در کنار شما مجهز نکنید؟

چرا باید از آنچه امروز بچه ها با آن سر و کار دارند مطلع باشید

ما به خوبی می دانیم که زندگی چقدر می تواند دشوار باشد. و از آنجایی که نسل‌های مختلف مشکلات مختلفی را تجربه خواهند کرد، بسیار مهم است که خودمان را برای نسل فرزندمان به کار ببریم، و فکر نکنیم که آنها باید یا در نسلی که ما بزرگ می‌شوند، بزرگ شوند. 

وقتی بچه‌ها کوچک‌تر هستند، فهمیدن نیازهای عاطفی آنها بسیار آسان‌تر است. آنها به آغوش کشیدن، بوسه ها و عشق زیادی نیاز دارند که به راحتی می توان آن ها را پاسخ گفت.

اما همانطور که کودکان بزرگتر می شوند و به خصوص وقتی به سن ۷ یا ۸ سالگی می رسند، والدین باید خود را بهتر آموزش دهند که فرزندانشان در جامعه امروز با چه مشکلاتی روبرو خواهند شد و چگونه می توانند آنها را راهنمایی کنند.

پس امروز با من همراه باشید تا در مورد اینکه چرا مهم است خود را آموزش دهید تا بتوانید به رشد عاطفی و ذهنی فرزندتان در دنیایی که بسیار گیج کننده است، کمک کنید، با من بپیوندید.

کودکان از نظر ذهنی قوی والدینی دارند که از انجام این ۸ کار خودداری می کنند

۱. آنها را از تجربه سختی یا شکست دور نگه دارید

به عنوان یک والدین، سخت است که ببینید فرزندتان با چیزی دست و پنجه نرم می کند.

وقتی کوچک هستند، غریزه ما این است که به آنها در کاری کمک کنیم که به نظر نمی‌رسد انجام دهند  مانند برخاستن پس از زمین خوردن وقتی در حال یادگیری راه رفتن هستند. به جای اینکه هنگام زمین خوردن به آنها کمک کنید اجازه دهید تا فرزند با مشکلات دست و پنجه نرم کنند و متوجه خواهیدشد چه اندازه توانایی دارند.

سختی و شکست جزئی از زندگی است. به جای اینکه آنها را از هر چیز سختی دور نگه دارید، از زمانی که جوان هستند، به آنها اجازه مبارزه بدهید.

این مهارت به آنها کمک می کند که بدانند اگر چیزی چالش‌برانگیز پیش می‌آید، می‌توانند با آن روبرو شوند و به طور مستقل از آن عبور کنند.

اکنون، به خاطر داشته باشید که تیپ شخصیتی فرزندتان باید برخی از این موارد را فیلتر کند. 

برخی از کودکان حساس تر از دیگران هستند. هیچ کس فرزندان شما را مانند خودتان نمی شناسد، بنابراین اطمینان حاصل کنید که با اجازه دادن به شکست و سختی در زندگی فرزندتان، آنها را تشدید نکنید. اجازه دهید که کودک تان حواسش به کارهایی باشد که از عهده آنها بر می آید.

وظیفه ما به عنوان والدین این است که فرزندان خود را راهنمایی کنیم، اما این کار را با انجام هر کاری برای آنها اشتباه نکنید.

۲. به آنها اجازه دهید احساسات منفی خود را به تنهایی هدایت کنند

این با موارد فوق ارتباط دارد. اجازه دادن به فرزندانتان به تنهایی به این معنا نیست که آنها را در چاه رها کنید. همدلی یکی از بهترین چیزهایی است که می توانید به فرزندتان بدهید.

با آنها وارد چاه مشکلات شوید، حتی اگر آنها به قصد مشکل را برای خود ایجاد کرده باشند و به آنها کمک کنید تا ببینند که می توانند بیرون بیایند و چرا باید بیرون بیایند. 

بیشتر اوقات، والدین مجبورند این کار را با فرزندان خود انجام دهند تا به آنها نشان دهند که شکست خوردن اشکالی ندارد. برای انجام این کار، ما باید مستقیماً با آنها همذات پنداری کنیم – به دوران کودکی خود برگردید و سعی کنید به یاد بیاورید که تجربه برخی چیزها در آن سن چگونه است. اما سعی نکنید آنها را تعمیر کنید.

از آنها بپرسید که آیا راهنمایی شما را می خواهند. اگر آنها فقط آن را رها نکنند و به آنها نشان ندهند که شما در کنار آنها هستید.

زیبایی پدر و مادر بودن در همین است. بیشتر چیزهایی که فرزند شما تجربه خواهد کرد، چیزی است که ما در مقطعی از زندگی خود با آن روبرو بوده ایم. 

از آن به عنوان ابزاری برای فرزندپروری استفاده کنید ، اما آنچه را که آنها از سر می‌گذرانند نادیده نگیرید یا کاهش ندهید. 

۳. وقتی اشتباه می کنند آنها را منزوی کنید

وقتی بچه‌ها بدرفتاری کرده‌اند، فرستادن بچه‌ها به اتاقشان آسان است. حالا، من نمی گویم که هرگز این کار را نکنید. 

اما بخشی از مشکل این است که آنها منزوی می شوند. وقتی بچه های جوان منزوی به نوجوان تبدیل می شوند، انزوا را با رفتار بد مرتبط می کنند. 

باز هم، این ارتباط زیادی با شناخت فرزند شما و آنچه که او می تواند انجام دهد، دارد. اگر قصد دارید تایم اوت انجام دهید، از آنها بخواهید در همان اتاق شما بمانند. آنها را در اتاقشان نبندید و آنها را رها نکنید تا بفهمند چگونه احساسات خود را به تنهایی هدایت کنند. 

به آنها بگویید که آنجا با آنها منتظر می مانید تا زمانی که آماده شوند تا آرام شوند و همه چیز را بفهمند. 

وقتی بزرگتر می شوند، هرگاه اشتباهی انجام دهند یا احساسات بزرگی داشته باشند، احساس جدایی از شما نخواهند کرد، بلکه شما را به داخل دعوت می کنند.

۴. بگذارید فکر کنند شکست هایشان آنها را تعریف می کند

هنگامی که کودکی در یک راه کوچک یا بزرگ به هم می ریزد، بسیار مهم است که با او فاصله بگیرید. معنی آن چیست؟ 

وقتی کسی شکست می خورد، ذهنش می تواند به مکان های تاریک برود.

به آنها اطمینان دهید که شکست خوردن اشکالی ندارد. به راه هایی که شکست خورده اید اشاره کنید. شما می توانید این کار را با عذرخواهی از آنها هر زمان که به آنها ظلم کردید انجام دهید – این همچنین به آنها کمک می کند تا یاد بگیرند که اگر شکست یا اشتباهشان به شخص دیگری آسیب رساند چگونه مسئولیت را بپذیرند. 

۵. آنها را به حال خود رها کنید تا مشکلاتشان را حل کنند

فرض کنید فرزندتان تکالیف خود را به موقع تحویل نداده است و شما نامه ای از معلم دریافت کرده اید که او باید آن را تمام کند. در غیر این صورت، او شکست خواهد خورد.

آیا فکر می کنید باید به او یادآوری کنید، حتی اگر هفته گذشته بودید؟ یا اجازه دهید تلاش کند و خود را به یاد آورد و اگر این کار را نکرد، عواقب آن را متحمل شود؟ 

فکر کنم هر دو خوبن می‌توانید به پسرتان یادآوری کنید، اما او را هم در این مورد ناسزا نگویید. 

اگر من یک چیز را در مورد پسرها بدانم، به خصوص، این است که آنها به سختی چیزها را به خاطر می آورند. در واقع، از نظر بیولوژیکی درست است که با رشد مغز آنها، به ویژه در دوران بلوغ، آنها در حفظ اطلاعات مشکل دارند.

بنابراین برای شما به عنوان والدین کاملاً مشکلی نیست که به آنها کمک کنید به خاطر بسپارند. 

اما تنبلی آنها اشکالی ندارد. 

پس به آنها یادآوری کنید، اما بگذارید فاصله را طی کنند. اگر او شکست بخورد، زیرا او آن را دنبال نکرد، پس شکست می خورد. امیدوارم برای دفعه بعد درسش را یاد بگیرد. 

فرزندپروری بارها در مورد ایجاد تعادل میان اصلاح و تشویق است. اگر بیشتر به سمت یک چیز حرکت کنید، آنها می توانند شروع به سوء استفاده از شما کنند یا احساس کنند تحت تأثیر انتظارات کمال هستند.

۶. اگر کسی را آزار می‌دهند، آن‌ها را تشویق نکنید که مسئولیت را بر عهده بگیرند

با اشتباه کردن در زندگی و شکست، عنصر دیگری نیز در بزرگسالی وجود دارد که به مسئولیت پذیری در قبال اعمال شما مربوط می شود.

این بدان معناست که اگر به کسی ظلم کرده‌اید یا کار اشتباهی انجام داده‌اید، مهم است که یاد بگیرید چگونه راه بیشتری را طی کنید و از آن دفاع کنید. 

این یک ایده رایج است که شما نباید از فرزندانتان بخواهید به خاطر شخصیتی که هستند عذرخواهی کنند. خوب، یک تفاوت وجود دارد. معذرت خواهی برای کاری که اشتباه کردی عذرخواهی نیست برای کسی که هستی مگر اینکه کسی که هستی اشتباه کرده باشد. آیا تفاوت را میبینید؟

اگر به فرزندان خود بیاموزیم که اشتباهات آنها نیست، پس یکی نباید به دیگری کاری داشته باشد. 

عذرخواهی برای اشتباهات خود، در اصل، تواضع است. هنگامی که بتوانیم زیبایی فروتنی را به فرزندان خود بیاموزیم، بسیاری از ویژگی های باورنکردنی دیگر نیز از این امر پیروی می کنند. 

در جامعه کنونی ما، رعایت فروتنی یا قرار دادن دیگران در اولویت نیست. چرا ایثار به یک امر منفی تبدیل شده است؟

این به این دلیل است که مردم از خودگذشتگی را با سنگین شدن و خودخواهی را با مراقبت از خود اشتباه می گیرند. 

مراقبت از خود باید در اولویت باشد. اما از چه زمانی مراقبت از خود به معنای نفی احساسات دیگران بوده است؟ این نباید. 

مواظب خودت باش و فداکار باش 

فروتنی را تمرین کنید و حد و مرز تعیین کنید. 

در دنیایی که در حال پرورش افراد خودمحور و خودشیفته است، ما این شانس را داریم که به فرزندان خود نشان دهیم که در مراقبت از دیگران و در عین حال مراقبت از خود، شادی را می توان یافت. 

۷. اجازه دهید از همه چیز دور شوند

فکر نمی‌کنم واقعاً نیازی به توضیح عمیق در این مورد داشته باشم، زیرا خودش به خوبی توضیح می‌دهد. 

۸. آنها را مجبور نکنید برای پول خود کار کنند یا کارهای خانه انجام دهند

 بچه هایی که در دوران نوجوانی به آنها کارهای خانه داده می شود، در نهایت بهتر از بچه هایی که این کار را نمی کنند، وظایف خود را انجام می دهند. 

از بچه هایتان بخواهید کارهای خانه را انجام دهند، زیرا بعداً وقتی شاغل می شوند و مجبور می شوند بزرگ شوند، به آنها کمک می کند.

– در اینجا یک فرزندپروری عالی است، این خلأ عظیم است که هرگز نمی توان آن را پر کرد. اما به آن زمان بدهید. فرزندپروری فرمول یا دستور العملی نیست که هر بار بی نقص باشد. این یک بازی انتظار است، و گاهی اوقات چیزهایی که برای آن تلاش می کنید سال ها طول می کشد تا به نتیجه برسند. 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


این سایت با کمک گوگل ایمن شده است

دکمه بازگشت به بالا